ادامه داستان معجزه امام سجاد علیه السلام

ساخت وبلاگ
شوهرش با دلی غمگین به تنهایی به آستانه‏ ی ولایت‏مدار امام علیهالسلام مشرف شد و گریان و نالان وفات زنش را به آن بزرگوار خبر داد و تفصیلا بیان کرد که این زن به قصد زیارت و دیدار شما آمده بود. حجت خدا چون این سخنان را بشنید، برخاست و دو رکعت نماز خواند و سر به آسمان بلند نمود و دعا خواند، آن‏گاه فرمود: 

«فارجع الی زوجتک. فان الله تعالی قد احیاها بقدرته و حکمته و هو یحی العظام و هی رمیم».
«نزد همسرت بازگرد. به درستی که خداوند به قدرت و حکمت خود او را زنده کرد. همان خدایی که استخوان‏های پوسیده و خاکستر شده را زنده می‏کند.» آن مرد شاد شد و فرمایش امام علیه‏السلام را تصدیق کرد و فورا به خیمه‏ ی خود داخل شد و زنش را دید صحیح و سالم نشسته است و لبخند می‏زند. از زنش پرسید: «خداوند متعال چگونه تو را زنده کرد.» زن گفت: «ملک ‏الموت آمد و روح مرا قبض کرد و خواست روحم را به آسمان ببرد، ناگهان مردی نورانی آمد. فرشته‏ ی مرگ پشت دو پای او را بوسید و سلام کرد. آن مرد جواب سلام عزرائیل را داد و فرمود:
ای ملک ‏الموت! روح این زن را به جسد او برگردان. همانا از پروردگارم خواسته‏ ام که این زن سی سال دیگر در دنیا بماند. ملک ‏الموت عرض کرد: «سمعا و طاعة یا ولی الله» و آن‏گاه روح را به بدنم برگرداند. سپس دست مبارک آن مرد را بوسید و به طرف آسمان پرواز کرد.» مرد زائر دست عیال خود را گرفت و به محضر امام چهارم علیه‏ السلام آورد. همین که زن نگاهش به چهره‏ ی ملکوتی امام علیه‏ السلام افتاد، آن حضرت را شناخت و خود را به قدم‏های مبارک امام علیه‏ السلام انداخت و بوسید و گفت «این آقا مرا زنده کرد.» باری، آن زن و شوهر سعادتمند قسم خوردند که دیگر امام سجاد علیه‏ السلام را ترک نکنند و تا آخر عمر در مدینه‏ ی طیبه و در محضر آن حضرت به سر بردند.

پی نوشت ها:
[1] بلخ از توابع هرات، واقع در شمال افغانستان و جزء استان مزار شریف محسوب می‏شود.

 

قصه توبه علی گندابی لات👇...
ما را در سایت قصه توبه علی گندابی لات👇 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chashm-be-rah بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 2 فروردين 1402 ساعت: 15:42